هر هفته با خیرین/ گفتگویی خواندنی با یکی از خیرین عرصه سلامت / داود سرافراز
گفتگو با داود سرافراز خیر محترم حوزه سلامت

خودتان را معرفی کنید؟
داوود سرافراز هستم - دکترای مدیریتی کسب و کار دارم - متولد 03/04/1349 در تهران به دنیا آمدم و از سال 56 در استان البرز زندگی می کنم
از سال 66 تا کنون در مجموعه خدمات تعمیرگاهی که پدر مرحومم آن را افتتاح کرد مشغول به کار هستم و از سال 70 به عنوان مدیر خدمات فروش و پس از فروش در این مجموعه فعالیت کردم - 120 نفر نزدیک به 400 خانوار از این مجموعه بهره می برند .
از چه زمانی با دانشگاه علوم پزشکی و مجموعه بیمارستان های استان آشنا شدید ؟
پدرم از 20 سال پیش که در اتحادیه های صنفی البرز مشغول به کار بود در امور خیرین سلامت هم فعال بود . ایشان بیشتر با دانشگاه علوم پزشکی از طریق بیمارستان شهید رجائی و درمانگاه موقوفی که به نام خاتم النبیا بود آشنایی داشت.
بعد از فوت پدرم وظایفی که به عهده ی ایشان بود به من متقبل شد بعد از فوت پدرم از سال 99 با بیمارستان شهید رجائی و دانشگاه علوم پزشکی آشنا شدم
انگیزه ی شما از انجام دادن کار خیر چیست؟
یکی از بهترین احساس هایی که در انسان وجود دارد و خداوند هم برآن تاکید می کند و به نظر من اصلا هدف خلقت برای این بوده که انسان خودش را به کمال برساند و یکی بهترین راه های رسیدن به کمال کمک به هم نوع هست چون ما یک موجود اجتماعی هستیم و اگر در اجتماع منشا خیر و برکت نباشیم قطعا وجود خاصی نداریم .
یکی از کارها کمک به هم نوع در بهداشت و سلامت است ،چون کشور ما مخصوصا استان البرز در منطقه ای واقع شده که از مناطق محروم و استان های محروم در حوزه بهداشت و سلامت است و یکی از بهترین کار ها هم همین است ، به هر حال با توجه به سابقه ی پدرم که در این کار مشارکت داشتند بنده هم راه ایشان را ادامه دادم و سعی کردم کاری را انجام بدهم که دیگران از این کار ما راضی باشند و خیر و برکت ببرند وچیزی ماندگار بماند برای اینکه دیگران هم در این کارهای خیر مشارکت بکنند.
در کدام پروژه خیر ساز با دانشگاه همکاری داشتید ؟
این توفیق نسیب من شد که طی سال های گذشته آزمایشگاه کلینیک شهید رجائی را به دستگاه هایی که نیاز داشت تجهیز کردیم و افتتاح شد ،خدارشکر در سال گذشته ام با توجه به اینکه در بیمارستان شهید رجائی دستگاه های تست عصب ماهیچه نبود فرصتی ایجاد شد که من بتوانم این دستگاه را تهیه کنم و در کارهای دیگه ای هم به صورت چه مادی و معنوی کمک بکنم .
آیا خاطره ای هست که با یادآوریش احساس خوبی به شما دست بده وبرای سایر افراد هم الهام بخش باشد؟
بله بارها اتفاق افتاده یادم می آید که بعد از اینکه آزمایشگاه شهید رجائی را افتتاح کرده بودیم، برای انجام یک کاری همراه دوستی آنجا مراجعه کردیم و چون من را نمیشناختند داخل صف انتظار ایستاده بودم و مشاهده کردم که یکی از بیمارانی که آنجا برای کار آمده بود، عکس پدرم که روی دیوار بود نگاه کرد و دیدم چقدر دعا کرد و گفت خدا پدرش را بیامرزد، این بنده خدا اینجا را افتتاح کرده .خیلی پدر من را دعا کردند و برای ایشان آمرزش خواستند ،آنجا خیلی خوشحال شدم که کاری که انجام دادم حداقل بازخوردش به پدرم ،من و نهایت خانواده من میرسد و خیلی برام خاطره ی خوبی بود.
نظر دهید